فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Communicator

kəˈmjuːnəkeɪt̬ər kəˈmjuːnəkeɪtə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

آدم خوش‌بیان، آدم روشن‌بیان، شارح تردست، منتقل‌کننده‌ی پیام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Being a communicator, Mary can easily convey complex concepts to her colleagues.

مری به عنوان فردی روشن‌بیان، می‌تواند مفاهیم پیچیده را به‌راحتی به همکاران خود منتقل کند.

A good communicator can bridge the gap between different cultures and help promote understanding and empathy.

منتقل‌کننده‌ی پیام خوب می‌تواند شکاف بین فرهنگ‌های مختلف را پر کند و به ترویج درک و همدلی کمک کند.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده communicator

ارجاع به لغت communicator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «communicator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/communicator

لغات نزدیک communicator

پیشنهاد بهبود معانی