آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Pipeline

ˈpaɪplaɪn ˈpaɪp-laɪn

معنی pipeline | جمله با pipeline

noun verb - transitive countable C1

خط لوله، لوله‌کشی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

There were several oil pipelines between Ahwaz and Khoramshahr.

میان اهواز و خرمشهر چندین لوله‌ی نفت وجود داشت.

a pipeline of information

راه دریافت اطلاعات

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the news pipeline from the mayor's office

راه خبرگیری از دفتر شهردار

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pipeline

  1. noun gossip spread by spoken communication
  1. noun a pipe used to transport liquids or gases
    Synonyms:

ارجاع به لغت pipeline

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pipeline» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pipeline

لغات نزدیک pipeline

پیشنهاد بهبود معانی