Piper

ˈpaɪpər ˈpaɪpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pipers

معنی

noun
فلوت زن، جوجه کبوتر، لوله‌کش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد piper

  1. noun Someone who plays the bagpipe
    Synonyms: flute player, flautist, fifer, tooter, take the consequences, bagpiper, genus Piper, suffer the consequences, be responsible, settle-for

Idioms

ارجاع به لغت piper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «piper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/piper

لغات نزدیک piper

پیشنهاد بهبود معانی