شکل جمع:
compatibilitiesسازگاری، تفاهم، توافق، سازش
Their relationship had great compatibility in terms of interests and values.
رابطهی آنها از نظر علایق و ارزشها تفاهم زیادی داشت.
The couple's lack of compatibility ultimately led to their breakup.
عدم سازش این زوج در نهایت منجر به جدایی آنها شد.
کامپیوتر سازگاری، مطابقت، همخوانی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The compatibility between the two software programs was flawless.
سازگاری بین این دو نرمافزار بدون نقص بود.
The website's design has been optimized for mobile compatibility.
طراحی وبسایت برای مطابقت با موبایل طراحی شده است.
سازگاری در ازدواج، توافق در زناشویی، همسازی در زناشویی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «compatibility» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compatibility