فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Timeout

ˌtaɪmˈaʊt ˌtaɪmˈaʊt ˌtaɪmˈaʊt ˌtaɪmˈaʊt ˌtaɪmˈaʊt

شکل جمع:

timeouts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

(ورزش) وقفه‌ی کوتاه، تایم‌اوت

The coach requested a timeout.

مربی درخواست تایم‌اوت کرد.

There is no remaining timeout for the team.

هیچ تایم‌اوتی برای تیم باقی نمانده است.

noun countable

(مسائل تربیتی) تکنیک تایم‌اوت (به‌منظورِ تأدیب کودک به جای تنبیه بدنی و جدا کردن موقت فرد از محیطی که در آن مرتکب رفتار غیرقابل قبول شده است)، وقفه‌ی کوتاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The little boy's mother gave him a timeout after he hit his friend.

پس از اینکه دوستش را زد، مادر این پسربچه او را از محیط دور کرد.

When I was a child, my mother was always giving me a timeout.

وقتی بچه بودم، مادرم همیشه به‌جای تنبیه، وقفه‌ای به من می‌داد [تا رفتار اشتباهم را اصلاح کنم].

noun countable

(مسائل کاری و شغلی و تحصیلی و غیره) وقفه‌ی کوتاه، مرخصی کوتاه‌مدت

She took a time out from her job.

از کارش مرخصی کوتاه‌مدت گرفت.

It’s very beneficial to take time out to relax each day.

وقفه‌ی کوتاه روزانه برای استراحت، بسیار مفید است.

noun countable

کامپیوتر مکث، وقفه، توقف (در اجرای درخواست)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

File transfer has failed because of the timeout.

انتقال فایل به‌دلیل وقفه در اجرای درخواست انجام نشد.

If an timeout occurs, you may need to sign back on to the server.

اگر در اجرای درخواست، وقفه ایجاد شود؛ ممکن است لازم شود دوباره وارد سرور شوید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد timeout

  1. noun suspension of activity
    Synonyms:
    break pause rest halt recess intermission lull letup spell breather short break interlude breathing spell

ارجاع به لغت timeout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «timeout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/timeout

لغات نزدیک timeout

پیشنهاد بهبود معانی