با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Tore

tɔːr tɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    tear
  • شکل سوم:

    torn
  • سوم‌شخص مفرد:

    tears
  • وجه وصفی حال:

    tearing

معنی

noun adverb
زمان گذشته ساده فعل Tear

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tore

  1. verb Cut, rip an object
    Synonyms: watered
    Antonyms: sewed, mended, fixed
  2. verb Move quickly and violently
    Synonyms: shot, bucked, nipped, barrelled, ripped, zoomed, zipped, winged, whizzed, whisked, whirled, trotted, sprinted, speeded, scoured, scooted, sailed, charged, rushed, run, rocketed, raced, pelted, hustled, hurried, hastened, hasted, fly, flitted, fleeted, flashed, dashed, darted, bustled, bucketed, bolted
    Antonyms: waited, idled
  3. verb Separate or cause to separate abruptly
    Synonyms: split, shredded, cut, ruptured, lacerated, busted, stormed, slit, severed, ripped, separated, run, razed, raved, ranted, snapped, raged, gashed, fumed, rived, divided, dismembered, disjoined, damaged, clove, clawed
  4. verb Strip of feathers
    Synonyms: pulled, plucked, extracted
  5. noun Commonly the lowest molding at the base of a column
    Synonyms: torus

ارجاع به لغت tore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tore

لغات نزدیک tore

پیشنهاد بهبود معانی