آخرین به‌روزرسانی:

Torus

tʊərz tʊəz

شکل جمع:

tori

معنی

noun

طبق، ماهیچه، گچ‌بری بزرگ هلالی ته ستون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد torus

  1. noun a ring-shaped surface generated by rotating a circle around an axis that does not intersect the circle
    Synonyms:
    toroid
  1. noun commonly the lowest molding at the base of a column
    Synonyms:
    tore

ارجاع به لغت torus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «torus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/torus

لغات نزدیک torus

پیشنهاد بهبود معانی