با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Toroid

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun
    سطح ایجادشده از خط مارپیچی، مارپیچی
  • noun
    چنبره
    • - toroidal coordinates
    • - مختصات چنبرهای
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد toroid

  1. noun A ring-shaped surface generated by rotating a circle around an axis that does not intersect the circle
    Synonyms: torus

ارجاع به لغت toroid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toroid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/toroid

لغات نزدیک toroid

پیشنهاد بهبود معانی