آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Run Out

گذشته‌ی ساده:

ran out

شکل سوم:

run out

سوم‌شخص مفرد:

runs out

وجه وصفی حال:

running out

شکل جمع:

run-outs

معنی run out | جمله با run out

phrasal verb verb - intransitive B1

منقضی شدن، تمام شدن، باطل شدن، از درجه‌ی اعتبار ساقط شدن (مدرک و قرارداد و غیره)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

The warranty on my laptop has run out.

وارانتی لپ‌تاپ من تمام شده است.

My passport will run out in two months, so I need to renew it before I travel.

گذرنامه‌ام دو ماه دیگر از درجه‌ی اعتبار ساقط خواهد شد، بنابراین باید پیش از سفر آن را تمدید کنم.

phrasal verb verb - intransitive

تمام شدن، ته‌ کشیدن (موادغذایی و بنزین و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The battery in my phone is about to run out.

باتری گوشی من در حال تمام شدن است.

The printer ink has run out, we need to replace it.

جوهر چاپگر ته کشیده است، باید آن را تعویض کنیم.

phrasal verb verb - transitive

تمام کردن، به پایان رساندن

I need to run out this project before the deadline.

باید این پروژه را پیش از موعد مقرر تمام کنم.

She ran out the marathon in just under three hours.

او در کمتر از سه ساعت ماراتن را به پایان رساند.

phrasal verb verb - transitive

بیرون کردن، اخراج کردن، بیرون راندن، بیرون انداختن

The landlord decided to run out the troublesome tenant who never paid their rent on time.

صاحبخانه تصمیم گرفت مستأجر مشکل‌ساز را که هرگز اجاره‌اش را به‌موقع پرداخت نکرده بود، بیرون کند.

The coach decided to run out the player from the team due to his bad behavior and attitude.

مربی تصمیم گرفت این بازیکن را به دلیل رفتار و برخورد بدش از تیم بیرون کند.

phrasal verb verb - transitive

ورزش (کریکت) بیرون‌ راندن، سوزاندن (چوب‌زن)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

مشاهده

The bowler was able to run out the opposition's opening batsman.

این پرتاب‌کننده توانست چوب‌زن حریف را بسوزاند.

The wicketkeeper ran out the batsman.

ویکت‌کیپر، ضربه‌زن را بیرون راند.

noun countable

ورزش (run-out) ران‌اوت (در کریکت، حذف شدن بازیکن با پرتاب توپ به ویکت)

همچنین می‌توان از runout استفاده کرد.

A run-out can change the course of a cricket game.

ران‌اوت می‌تواند جریان بازی کریکت را تغییر دهد.

They lost an important wicket due to a run-out.

آن‌ها به‌دلیل ران‌اوت، ویکت مهمی را از دست دادند.

noun countable informal

انگلیسی بریتانیایی ورزش (run-out) فرصت بازی (که نتیجه‌ی بازی مهم نیست)

همچنین می‌توان از runout استفاده کرد.

A run-out can help players gain confidence in competitive matches.

فرصت بازی به بازیکنان کمک می‌کند تا در مسابقات رقابتی اعتمادبه‌نفس پیدا کنند.

She was happy to get a run-out despite the game not being important.

او خوشحال بود که فرصت بازی به دست آورد، حتی اگر بازی مهم نبود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد run out

  1. phrasal verb fail, be exhausted
    Synonyms:
    end stop finish expire lose go exhaust tire weaken depart cease waste give out dry up dissipate waste away peter out close terminate be out of wear out come to a close have none left have no more be cleaned out
    Antonyms:

سوال‌های رایج run out

گذشته‌ی ساده run out چی میشه؟

گذشته‌ی ساده run out در زبان انگلیسی ran out است.

شکل سوم run out چی میشه؟

شکل سوم run out در زبان انگلیسی run out است.

شکل جمع run out چی میشه؟

شکل جمع run out در زبان انگلیسی run-outs است.

وجه وصفی حال run out چی میشه؟

وجه وصفی حال run out در زبان انگلیسی running out است.

سوم‌شخص مفرد run out چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد run out در زبان انگلیسی runs out است.

ارجاع به لغت run out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «run out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/run-out-2

لغات نزدیک run out

پیشنهاد بهبود معانی