گذشتهی ساده:
auditedشکل سوم:
auditedسومشخص مفرد:
auditsوجه وصفی حال:
auditingشکل جمع:
auditsرسیدگی، بازرسی، ممیزی، رسیدگی کردن
ممیزی، رسیدگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company's books were audited.
دفاتر شرکت حسابرسی شد.
I audited Dr. Hooshyar's class.
در کلاس دکتر هوشیار بهطور مستمعآزاد شرکت کردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «audit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/audit