آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Counselor

    ˈkɑʊnsələr ˈkaʊnslə

    شکل جمع:

    counselors

    توضیحات:

    شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: counsellor

    معنی counselor | جمله با counselor

    noun countable C2

    مشاور (فردی آموزش‌دیده و متخصص که با گوش دادن فعال به افراد، به آن‌ها در حل مشکلات روانی، عاطفی یا رفتاری کمک می‌کند)

    a marriage counselor

    مشاور ازدواج

    The prince did not have wise counsellors.

    شاهزاده مشاوران عاقلی نداشت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I'm Dr. Pendanski, your counselor

    من دکتر پندانسکی هستم، مشاورت.

    The college now has a counselor to help students with both personal and work problems.

    دانشگاه اکنون مشاوری دارد که به دانشجویان در زمینه‌ی مشکلات شخصی و کاری کمک می‌کند.

    noun countable C2

    انگلیسی آمریکایی حقوق وکیل، وکیل‌مدافع، وکیل دادگستری، مشاور حقوقی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    You need to hire a counselor.

    شما نیاز دارید که وکیل استخدام کنید.

    I don't think that question is relevant, counselor.

    گمان نمی‌کنم این سؤال مرتبط باشد، جناب وکیل.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The defendant conferred with his counselor.

    متهم با وکیل‌مدافع خود مشورت کرد.

    I'll put it another way, counselor.

    یه جور دیگه بیان می‌کنم، جناب وکیل.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی سرپرست، راهنما، ناظر (مسئول مراقبت، سرگرم‌سازی، و راهنمایی کودکان در اردوهای تابستانی)

    Soon, the counselor's barge will be coming alongside.

    تا چند دقیقه‌ی دیگه قایق ناظر به کنار ما می‌رسه.

    The counselor led the campers on a hike through the woods.

    سرپرست اردونشینان را به پیاده‌روی در میان جنگل هدایت کرد.

    noun countable

    سیاست (در سفارتخانه‌ها و نمایندگی‌های دیپلماتیک) مستشار

    The foreign affairs minister fired the counsellor.

    وزیر امور خارجه این مستشار را برکنار کرد.

    How the hell did a liberal Republican get appointed counselor in your embassy?

    چگونه یک جمهوری‌خواه لیبرال به‌عنوان مستشار در سفارتخانه‌ی شما منصوب شد؟

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد counselor

    1. noun legal representative; adviser
      Synonyms:
      attorney counsel advocate mouthpiece solicitor legal eagle adviser guide instructor mentor teacher pleader front legal beagle lip ambulance chaser squeal

    Collocations

    educational counselor

    مشاور آموزشی، مشاور تحصیلی

    سوال‌های رایج counselor

    شکل جمع counselor چی میشه؟

    شکل جمع counselor در زبان انگلیسی counselors است.

    ارجاع به لغت counselor

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «counselor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/counselor

    لغات نزدیک counselor

    • - counsel
    • - counselling
    • - counselor
    • - counselorship
    • - count
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Portuguese pharmacy phat phrase pice piety piggy pipsqueak pitch in pitch-dark raise your hand zoom in yoga wouldn't would-be اغماض کردن مقلد معیشت معاش معضل معضلات عزل کردن ابلق اسم آجیل ثواب غدیر خوشحال خوش‌حالی چپق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.