شکل جمع:
instructorsمربی (مهارت عملی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
The ski instructor provided helpful tips and techniques to improve our downhill skiing abilities.
مربی اسکی نکات و تکنیکهای مفیدی برای بهبود تواناییهای اسکی ما در سراشیبی ارائه کرد.
The cooking instructor demonstrated how to properly chop vegetables for a delicious stir-fry.
مربی آشپزی نشان داد که چگونه سبزیجات را بهدرستی خرد کنیم تا سرخکردنی خوشمزهای داشته باشیم.
مربی (از مراتب علمی دانشگاهی برای اعضای هیئت علمی دانشگاهها و سایر مراکز علمی و پژوهشی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The math instructor assigned a challenging problem set for the students to solve over the weekend.
مربی ریاضی مجموعهای از مسائل چالشبرانگیز را برای دانشجویان تعیین کرد تا در آخر هفته حل کنند.
The chemistry instructor provided detailed explanations to help students better understand complex concepts.
مربی شیمی توضیحات مفصلی را برای کمک به دانشجویان برای درک بهتر مفاهیم پیچیده ارائه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «instructor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/instructor