فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Preceptor

prɪˈseptər prɪˈseptə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    معلم، پیر، مرشد، مربی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد preceptor

  1. noun Teacher at a university or college (especially at Cambridge or Oxford)
    Synonyms: instructor, teacher, mentor, expert, guru, don, lecturer, specialist, tutor

ارجاع به لغت preceptor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preceptor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/preceptor

لغات نزدیک preceptor

پیشنهاد بهبود معانی