فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Guru

ˈɡʊruː ˈɡʊruː

شکل جمع:

gurus

معنی و نمونه‌جمله

noun

(هندی) معلم، معلم مذهبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

a guru of the fashionable

رهبر مدپرستان

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد guru

  1. noun mentor, guide
    Synonyms:
    teacher leader guide master tutor sage authority guiding light
    Antonyms:
    student follower
  1. noun technical expert
    Synonyms:
    expert specialist techie geek computer expert computer specialist computer geek

ارجاع به لغت guru

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «guru» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/guru

لغات نزدیک guru

پیشنهاد بهبود معانی