آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ آذر ۱۴۰۲

    Geek

    ɡiːk ɡiːk

    شکل جمع:

    geeks

    معنی geek | جمله با geek

    noun countable informal

    باهوش منفور، روشن‌فکر منفور، خردمند مغضوب

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    When I was in high school, I was considered a geek because I was always focused on my studies and didn't care about being popular.

    وقتی دبیرستانی بودم، من را باهوش منفور می‌دانستند، زیرا همیشه روی درس‌هایم متمرکز بودم و به محبوبیت اهمیت نمی‌دادم.

    Despite being considered a geek by her classmates, she focused on her studies rather than fashion trends.

    برخلاف اینکه هم‌کلاسی‌هایش او را روشن‌فکر منفور می‌دانستند، به جای ترندهای مد، روی درس‌هایش تمرکز کرد.

    noun countable informal

    تکنولوژی کامپیوتر گیک، خوره‌ (شخص متخصص و یا علاقه‌مند به دنیای کامپیوتر و دیجیتال)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The tech company hired a team of geeks to develop their new software.

    این شرکت فناوری تیمی از گیک‌ها را برای توسعه‌ی نرم‌افزار جدید خود استخدام کرد.

    My brother is a computer geek and spends hours coding.

    برادر من خوره‌ی کامپیوتر است و ساعت‌ها به برنامه‌نویسی می‌پردازد.

    noun countable informal

    قدیمی بازیگر نقش زننده (بازیگری که نقش‌های زننده و مشمئزکننده ایفا می‌کند (مثلاً کله‌ی مرغ یا مار زنده را گاز می‌گیرد))

    The geek shocked the audience when he bit the head off a live chicken.

    بازیگر نقش زننده وقتی سر مرغ زنده را گاز گرفت تماشاگران را شوکه کرد.

    The geek's wild act included biting the head off a live snake, much to the horror of the spectators.

    نقش وحشیانه‌ی این بازیگر نقش زننده مشتمل بر گاز گرفتن سر یک مار زنده بود که باعث وحشت تماشاگران شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد geek

    1. noun odd person; computer expert
      Synonyms:
      nerd freak weirdo guru buffoon dork goon techie computer specialist curiosity dolt

    سوال‌های رایج geek

    شکل جمع geek چی میشه؟

    شکل جمع geek در زبان انگلیسی geeks است.

    ارجاع به لغت geek

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «geek» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/geek

    لغات نزدیک geek

    • - gee
    • - gee-whiz
    • - geek
    • - geeky
    • - geep
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.