با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Litigation

ˌlɪtəˈɡeɪʃn ˌlɪtəˈɡeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    حقوق دادخواهی، اقامه‌ی دعوا
    • - The litigation between the two parties ended in a settlement.
    • - دادخواهی دو طرف به توافق ختم شد.
    • - The litigation process can be lengthy and expensive.
    • - روند اقامه‌ی دعوا می‌تواند طولانی و پرهزینه باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد litigation

  1. noun matter coming before court of law
    Synonyms: action, case, cause, contention, dispute, lawsuit, process, prosecution, suit, trial

ارجاع به لغت litigation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «litigation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/litigation

لغات نزدیک litigation

پیشنهاد بهبود معانی