با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Ref

ref ref
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun verb - transitive verb - intransitive
    (مخفف: referee) داور
  • noun verb - transitive verb - intransitive
    (مخفف: referee) (ورزش) داوری کردن
  • مخفف: داور
  • مخفف: رجوع، عطف، بازگشت
  • مخفف: اصلاح شده
  • مخفف: باز پرداخت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ref

  1. noun (sports) the chief official (as in boxing or American football) who is expected to ensure fair play
    Synonyms: referee
  2. noun A person, usually appointed, who decides the issues or results, or supervises the conduct, of a competition or conflict
    Synonyms: arbiter, arbitrator, judge, referee, umpire, ump

ارجاع به لغت ref

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ref» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ref

لغات نزدیک ref

پیشنهاد بهبود معانی