گذشتهی ساده:
courieredشکل سوم:
courieredسومشخص مفرد:
couriersوجه وصفی حال:
courieringشکل جمع:
couriersپیک، قاصد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their urgent message was delivered by a mounted courier.
پیام فوری آنها توسط پیک اسب سوار تحویل داده شد.
The embassy courier arrived carrying several new instructions.
پیک سفارت با چندین گزارش جدید وارد شد.
پیک سیاسی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «courier» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/courier