امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Smuggler

ˈsmʌɡlər ˈsmʌɡlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    smugglers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    قاچاقچی
    • - The smuggler hid the contraband in the secret compartments of his ship to avoid detection.
    • - قاچاقچی برای جلوگیری از کشف، کالای قاچاق را در محفظه‌های مخفی کشتی خود مخفی کرد.
    • - The smuggler's elaborate network of tunnels allowed him to transport drugs undetected.
    • - شبکه‌ی پیچیده‌ی تونل‌های این قاچاقچی به او اجازه می‌داد تا مواد مخدر را بدون شناسایی حمل کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smuggler

  1. noun A person who engages in smuggling
    Synonyms: runner, bootlegger, contrabandist, dealer, pirate, crook, moon curser

ارجاع به لغت smuggler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smuggler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smuggler

لغات نزدیک smuggler

پیشنهاد بهبود معانی