سفر مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در آنجا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
(سخنرانان و دستههای هنری سیار) از جایی به جایی رفتن، شهر به شهر رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The candidate for the Senate barnstormed through Iowa.
نامزد سنا در سرتاسر ایالت ایوا سخنرانی و تبلیغ سیاسی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «barnstorm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barnstorm