شکل جمع:
safarisسفر وحشگشت، سافاری (نوعی سفر گردشگری با هدف دیدن و تهیهی فیلم و عکس از جانوران بزرگجثه در حیاتوحش بهویژه در آفریقا)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We went on a safari to see the big five animals in Africa.
برای دیدن پنج حیوان بزرگ آفریقا وحشگشت را انجام دادیم.
I captured incredible photos of lions and elephants on the safari.
در سافاری عکسهایی باورنکردنی از شیرها و فیلها گرفتم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «safari» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/safari