با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Vagrancy

ˈveɪɡrənsi ˈveɪɡrənsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    آوارگی، ولگردی، دربه‌دری، اوباشی
    • - In some towns vagrancy is against the law.
    • - در برخی شهرها ولگردی خلاف قانون است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد vagrancy

  1. noun
    Synonyms: itinerancy, roving, vagabondage, homelessness, shiftlessness

ارجاع به لغت vagrancy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vagrancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vagrancy

لغات نزدیک vagrancy

پیشنهاد بهبود معانی