محل نشو و نمو، پروردگاه، جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند ، بستره، گانگاه
Swamps are breeding grounds for flies and mosquitoes.
باتلاقها محل پرورش مگس و پشهاند.
محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی (مانند عقیده یا فعالیت و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Slums are often breeding grounds of crime.
محلههای فقیرنشین اغلب بستر جنایت هستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «breeding ground» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/breeding ground