حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
Impressment
ˌɪmˈpresmənt
ˌɪmˈpresmənt
معنی impressment
noun
سخره، مصادره، بهکار اجباری گماری، اعمال زور، اثرگذاری، مهر زدن، جدیت، حرارت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ارجاع به لغت impressment
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «impressment» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impressment
لغات نزدیک impressment
- - impressively
- - impressiveness
- - impressment
- - impressure
- - imprest
