معنی proofread به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈpruːfriːd ˈpruːfriːd

معنی‌ها

verb - intransitive

(چاپ) غلط‌گیری کردن، تصحیح کردن، نمونه‌خوانی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

verb - transitive

(چاپ) (نمونه) خواندن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proofread

verb copyedit

Synonyms: analyze, blue-pencil, check, correct, cut, delete, edit, go over, rearrange, refine, remove errors, rephrase, revise, strike out

ارجاع به لغت proofread

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «proofread» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proofread

لغات نزدیک proofread

- proof spirit
- proofer
- proofread
- proofroom
- prop

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار