آخرین به‌روزرسانی:

Decayed

سوم‌شخص مفرد:

decays

وجه وصفی حال:

decaying

معنی

adjective B2

فاسدشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد decayed

  1. adjective rotten, falling apart
    Synonyms:
    bad spoiled rotted ruined decomposed perished wasted putrid addled putrefied overripe corroded carious moldered putrescent carrion rank riddled gangrenous withered effete
    Antonyms:
    improving growing developing flourishing ripening germinating

سوال‌های رایج decayed

وجه وصفی حال decayed چی میشه؟

وجه وصفی حال decayed در زبان انگلیسی decaying است.

سوم‌شخص مفرد decayed چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد decayed در زبان انگلیسی decays است.

ارجاع به لغت decayed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decayed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decayed

لغات نزدیک decayed

پیشنهاد بهبود معانی