امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Decayed

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    decays
  • وجه وصفی حال:

    decaying

معنی

adjective B2
فاسدشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد decayed

  1. adjective rotten, falling apart
    Synonyms:
    addled bad carious carrion corroded decomposed effete gangrenous moldered overripe perished putrefied putrescent putrid rank riddled rotted ruined spoiled wasted withered
    Antonyms:
    developing flourishing germinating growing improving ripening

ارجاع به لغت decayed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decayed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/decayed

لغات نزدیک decayed

پیشنهاد بهبود معانی