فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bogart

ˈboˌɡɑːrt ˈboˌɡɑːt

گذشته‌ی ساده:

bogarted

شکل سوم:

bogarted

سوم‌شخص مفرد:

bogarts

وجه وصفی حال:

bogarting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive informal

انگلیسی آمریکایی برای خود نگه داشتن، به خود اختصاص دادن

Don't bogart all the popcorn, share some with me!

همه‌ی پفیلاها را برای خود نگه ندارید، مقداری را با من به اشتراک بگذارید!

She tends to bogart all the credit for group projects.

او تمایل دارد تمام اعتبار پروژه‌های گروهی را به خود اختصاص دهد.

verb - transitive

وادار کردن، زورگویی کردن، زور گفتن، گردن‌کلفتی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The kidnapper tried to bogart the victim into revealing their whereabouts.

آدم‌ربا سعی کرد قربانی را وادار کند تا محل نگهداری او را فاش کند.

The bully tried to bogart the smaller kids into giving up their lunch money.

قلدر سعی کرد بچه‌های کوچک‌تر را وادار کند تا پول ناهار خود را کنار بگذارند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت bogart

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bogart» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bogart

لغات نزدیک bogart

پیشنهاد بهبود معانی