اعلیحضرتا، حضرتا، پدر، نیا، پس انداختن، پدری کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He sired seven children.
هفت بچه پس انداخت.
He sired one more play.
او نمایشنامهی دیگری نوشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sire» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sire