با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Dad

dæd dæd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dads

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable informal A1
    بابا
    • - Go call your dad!
    • - برو بابایت را صدا بزن!
    • - My dad always makes me laugh.
    • - بابایم همیشه مرا می‌خنداند.
    • - I miss my dad.
    • - دلم برای بابایم تنگ شده.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dad

  1. noun father
    Synonyms: daddy, old man, pa, papa, pappy, parent, pop

ارجاع به لغت dad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dad

لغات نزدیک dad

پیشنهاد بهبود معانی