فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dad

dæd dæd

شکل جمع:

dads

توضیحات:

Dad شکل عامیانه‌ی لغت Father است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal A1

بابا، پدر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Go call your dad!

برو باباتو صدا بزن!

I bought a gift for Dad’s birthday.

برای تولد بابا هدیه خریدم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I'll never forget the day my dad surprised me with tickets to my favorite band's concert.

هیچ‌وقت اون روزی رو که پدرم با بلیط کنسرت گروه موردعلاقه‌م غافلگیرم کرد رو فراموش نمی‌کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dad

  1. noun father
    Synonyms:
    father papa pa pop daddy old man pappy parent

ارجاع به لغت dad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dad

لغات نزدیک dad

پیشنهاد بهبود معانی