آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ مرداد ۱۴۰۴

    Daddy

    ˈdædi ˈdædi

    شکل جمع:

    daddies

    معنی daddy | جمله با daddy

    noun countable

    بابا، بابایی (پدر در زبان کودکان)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    Look, Daddy! I built a tower!

    نگاه کن بابا! یه برج ساختم!

    My daddy always reads me a story before bed.

    بابای من همیشه قبل‌از خواب برام داستان می‌خونه.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد daddy

    1. noun a male parent
      Synonyms:
      father dad papa pop old man pappa pappy sire dada p.a.

    سوال‌های رایج daddy

    معنی daddy به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی Daddy در زبان فارسی به «بابا» یا «پدر» ترجمه می‌شود، که معمولاً در قالبی صمیمی، کودکانه یا عاطفی به‌کار می‌رود.

    واژه‌ی Daddy شکلی غیررسمی و محبت‌آمیز از واژه‌ی Father است و بیشتر در میان کودکان یا در روابط نزدیک خانوادگی به‌کار می‌رود. در مقایسه با واژه‌هایی مانند Dad یا Papa، شکل Daddy معمولاً با احساسات شدیدتر یا عمیق‌تری همراه است، به‌ویژه از سوی کودکان نسبت به پدرشان. این کلمه نه‌تنها بار معنایی نقش پدر در خانواده را دارد، بلکه بیان‌گر رابطه‌ای عاطفی، حمایتی و پرمهر است.

    در دوران کودکی، بسیاری از زبان‌آموزان انگلیسی، اولین واژه‌هایی که برای پدر خود یاد می‌گیرند، همین Daddy است. این واژه در ذهن کودک نمادی از قدرت، حمایت و امنیت است. استفاده‌ی کودکان از این واژه در سال‌های ابتدایی زندگی باعث می‌شود که Daddy از نظر احساسی، بار بالاتری نسبت به واژه‌ی خنثی‌تر و رسمی‌تر مانند Father داشته باشد. این تفاوت معنایی در بسیاری از زبان‌ها وجود دارد و در فارسی نیز معادل آن، یعنی «بابا» یا «بابایی»، کاربرد مشابهی دارد.

    در روابط بزرگسالان، استفاده از Daddy گاهی حالت شوخی‌آمیز، طنز یا حتی احساسی دارد. برخی بزرگسالان همچنان والدین خود را با این واژه خطاب می‌کنند تا نزدیکی احساسی‌شان را حفظ کنند. در عین حال، در برخی موقعیت‌ها استفاده از این واژه ممکن است لحن خاصی پیدا کند؛ مثلاً در روابط عاشقانه یا زبان عامیانه‌ی مدرن، Daddy گاهی با بار معنایی غیرفامیلی و شخصی به‌کار می‌رود. البته این نوع استفاده بیشتر در فرهنگ عامه یا زمینه‌های خاص دیده می‌شود و در محیط‌های رسمی توصیه نمی‌شود.

    از منظر روان‌شناختی، کلمه‌ی Daddy می‌تواند بازتابی از تصویر ذهنی فرد نسبت به پدر یا نقش پدرانه باشد. در روان‌درمانی یا تحلیل‌های شخصیت، گاهی نحوه‌ی خطاب کودک به پدر خود (مثل استفاده از واژه‌ی Daddy) به عنوان نشانه‌ای از نزدیکی، وابستگی یا نوع تعامل کودک با والد بررسی می‌شود. این واژه حامل لایه‌های عمیق‌تری از وابستگی عاطفی است که در موقعیت‌های مختلف قابل تحلیل‌اند.

    در فرهنگ عامه، فیلم‌ها، سریال‌ها، موسیقی‌ها و کتاب‌های انگلیسی‌زبان، واژه‌ی Daddy معمولاً برای برقراری پیوند عاطفی سریع میان شخصیت‌ها و مخاطب استفاده می‌شود. شنیدن این واژه در قالبی احساسی، خاطره‌انگیز یا کودکانه می‌تواند تأثیر عاطفی زیادی داشته باشد. صحنه‌ای که کودکی پدرش را «Daddy» صدا می‌زند، اغلب نشان‌دهنده‌ی لحظه‌ای از اوج صمیمیت یا وابستگی در روایت است.

    شکل جمع daddy چی میشه؟

    شکل جمع daddy در زبان انگلیسی daddies است.

    ارجاع به لغت daddy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «daddy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/daddy

    لغات نزدیک daddy

    • - dad
    • - dada
    • - daddy
    • - daddy longlegs
    • - dado
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.