(عامیانه) پدر، ابوی
My old man didn't allow me to go.
پدرم به من اجازه نداد که بروم.
(با: the - بهطور معمول O و M بزرگ) رئیس، سرور، مدیر، سرپرست، ناخدا، ارباب، مدیر، کار فرما
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Great Old Man of Persian Archaeology
پیشکسوت عالیقدر باستانشناسی ایران
شوهر
معشوق، همخواب
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «old man» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/old-man