فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Forefather

ˈfɔːrˌfɑːðər ˈfɔːˌfɑːðə

معنی و نمونه‌جمله

noun

نیا(نیاکان)، جد (اجداد)، سلف، (اسلاف)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

One of my forefathers was Nadder Shah's general.

یکی از پدران من سردار نادرشاه بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forefather

  1. noun ancestor
    Synonyms:
    predecessor progenitor forebearer ascendant antecedent precursor patriarch procreator primogenitor

ارجاع به لغت forefather

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forefather» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forefather

لغات نزدیک forefather

پیشنهاد بهبود معانی