امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Slobber

ˈslɑːbər ˈslɒbə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive verb - intransitive adverb
    گل، لجن، آب دهان، بزاق، گلیز، گریه بچگانه، تلفظ کلمات با جاری ساختن آب دهان، آب دهان روان ساختن، بزاق زدن به، دهان را آب انداختن، دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
    • - The baby slobbered on his mother's shoulder.
    • - آب دهان کودک روی شانه‌ی مادرش جاری شد.
    • - As soon as he saw the meat, the dog slobbered.
    • - با دیدن گوشت آب دهان از لب و لوچه‌ی سگ جاری شد.
    • - Critics slobbered over his new novel.
    • - نقدگران در تعریف از رمان او زیاده‌روی کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slobber

  1. verb drool
    Synonyms: dribble, drip, drivel, froth, salivate, slabber, slaver, water at the mouth

ارجاع به لغت slobber

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slobber» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slobber

لغات نزدیک slobber

پیشنهاد بهبود معانی