با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Salivate

ˈsælɪveɪt ˈsælɪveɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive verb - intransitive
    بزاق ترشح کردن، بزاق ایجاد کردن، خدو آوردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد salivate

  1. verb To let saliva run from the mouth
    Synonyms: drool, dribble, drivel, slaver, slobber

ارجاع به لغت salivate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «salivate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/salivate

لغات نزدیک salivate

پیشنهاد بهبود معانی