فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Salivation

sælɪˈveɪʃn sælɪˈveɪʃn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

ترشح بزاق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Salivation is a natural response to the presence of food in the mouth.

ترشح بزاق واکنشی طبیعی به وجود غذا در دهان است.

The sight of the delicious meal caused salivation in the hungry children.

دیدن غذای لذیذ باعث ترشح بزاق در بچه‌های گرسنه شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد salivation

  1. noun saliva running from the mouth
    Synonyms:
    drool slobber drivel slaver

ارجاع به لغت salivation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «salivation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/salivation

لغات نزدیک salivation

پیشنهاد بهبود معانی