با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Louver

    ˈluːvər ˈluːvə
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: louvre

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    انگلیسی بریتانیایی آفتاب‌گیر، شیدر، لوور، پنجره‌ی کرکره‌ای

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The old wooden louver needed a fresh coat of paint.
    - آفتاب‌گیر چوبی قدیمی به یک لایه رنگ تازه نیاز داشت.
    - The louvers were closed to keep out the rain.
    - شیدرها بسته بودند تا از بارش باران جلوگیری کنند.
    noun countable
    فانوس سقفی، دودکش
    - When we climbed up to the top, we found a tiny room with an old louver for ventilation.
    - وقتی به بالا رفتیم، یک اتاق کوچک با یک دودکش قدیمی برای تهویه پیدا کردیم.
    - We could see smoke coming out of the louver as we approached the medieval tower.
    - وقتی به برج قرون وسطایی نزدیک می‌شدیم، می‌توانستیم دودی را که از دودکش بیرون می‌آمد را ببینیم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد louver

    1. noun One of a set of parallel slats in a door or window to admit air and reject rain
      Synonyms: louver, fin
    2. noun An art museum that is a famous tourist attraction in Paris
      Synonyms: Louvre Museum

    ارجاع به لغت louver

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «louver» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/louver

    لغات نزدیک louver

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی