فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Icicle

ˈaɪsɪkl ˈaɪsɪkl

شکل جمع:

icicles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

قندیل، قندیل یخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The icicle hung from the roof.

قندیلی از سقف آویزان بود.

The winter storm created long, sharp icicles everywhere.

طوفان زمستانی در همه‌جا قندیل‌های یخی تیزی ایجاد کرده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

An icicle fell and shattered on the ground.

قندیل یخی روی زمین افتاد و شکست.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد icicle

  1. noun a long pointed stick of ice that is formed when drops of water freeze

لغات هم‌خانواده icicle

  • verb - transitive
    ice

ارجاع به لغت icicle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «icicle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/icicle

لغات نزدیک icicle

پیشنهاد بهبود معانی