فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Premium

ˈpriːmiəm ˈpriːmiəm

شکل جمع:

premiums

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2

مبلغ اضافی، اضافه‌بها، اضافه‌قیمت، پول بیشتر

I paid a premium for the organic produce at the grocery store.

برای محصولات ارگانیک در فروشگاه مواد غذایی مبلغ اضافی پرداخت کردم.

The bonds are sold at a premium.

اوراق قرضه را به قیمت بیشتری می‌فروشند.

noun countable

حق بیمه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

She was surprised by the high premium for her health insurance.

او از حق بیمه‌ی بالای بیمه‌ی درمانی خود شگفت‌زده شد.

He saved money by choosing a plan with a lower premium but higher deductible.

او با انتخاب طرحی با حق بیمه‌ی کمتر اما فرانشیز بالاتر، در هزینه‌ها صرفه‌جویی کرد.

noun uncountable

بنزین ممتاز

My mechanic recommended using premium to prolong the life of my vehicle.

مکانیک من استفاده از بنزین ممتاز را برای افزایش عمر وسیله‌ی نقلیه‌ام توصیه کرد.

Despite the higher price, I prefer using premium.

علی‌رغم قیمت بالاتر ترجیح می‌دهم از بنزین ممتاز استفاده کنم.

adjective

ممتاز، اعلا، مرغوب، بسیار باکیفیت

We only deal with premium quality goods.

ما فقط کالاهای ممتاز را خرید‌وفروش می‌کنیم.

The premium leather seats in the car provided a luxurious and comfortable ride.

صندلی‌های چرمی بسیار باکیفیت در این خودرو، سواری لوکس و راحتی را فراهم می‌کردند.

adjective

اضافی (نرخ و غیره)

The premium amount of money for the car was out of my budget.

مبلغ اضافی برای ماشین خارج از بودجه‌ی من بود.

the premium cost of the vacation package

هزینه‌ی اضافی پکیج تعطیلات

noun

پاداش، اضافه‌حقوق

The company offered a premium to its top-performing employees

این شرکت به کارکنانی که عملکرد برتر داشتند، پاداش داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد premium

  1. adjective excellent
    Synonyms:
    superior exceptional choice prime select selected
    Antonyms:
    poor inferior low-class low
  1. noun bonus, prize
    Synonyms:
    reward extra fee prize percentage value remuneration recompense perk dividend bounty appreciation boon carrot gravy plum regard stock guerdon perquisite meed spiff store
    Antonyms:
    paucity lowness

Collocations

premium bonds

اوراق قرضه با جایزه

Idioms

at a premium

1- به قیمت بالاتر از حد معمول 2- پر ارزش، کمیاب

ارجاع به لغت premium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «premium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/premium

لغات نزدیک premium

پیشنهاد بهبود معانی