آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Premium

    ˈpriːmiəm ˈpriːmiəm

    شکل جمع:

    premiums

    معنی premium | جمله با premium

    noun countable C2

    مبلغ اضافی، اضافه‌بها، اضافه‌قیمت، پول بیشتر

    I paid a premium for the organic produce at the grocery store.

    برای محصولات ارگانیک در فروشگاه مواد غذایی مبلغ اضافی پرداخت کردم.

    The bonds are sold at a premium.

    اوراق قرضه را به قیمت بیشتری می‌فروشند.

    noun countable

    حق بیمه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    She was surprised by the high premium for her health insurance.

    او از حق بیمه‌ی بالای بیمه‌ی درمانی خود شگفت‌زده شد.

    He saved money by choosing a plan with a lower premium but higher deductible.

    او با انتخاب طرحی با حق بیمه‌ی کمتر اما فرانشیز بالاتر، در هزینه‌ها صرفه‌جویی کرد.

    noun uncountable

    بنزین ممتاز

    My mechanic recommended using premium to prolong the life of my vehicle.

    مکانیک من استفاده از بنزین ممتاز را برای افزایش عمر وسیله‌ی نقلیه‌ام توصیه کرد.

    Despite the higher price, I prefer using premium.

    علی‌رغم قیمت بالاتر ترجیح می‌دهم از بنزین ممتاز استفاده کنم.

    adjective

    ممتاز، اعلا، مرغوب، بسیار باکیفیت

    We only deal with premium quality goods.

    ما فقط کالاهای ممتاز را خرید‌وفروش می‌کنیم.

    The premium leather seats in the car provided a luxurious and comfortable ride.

    صندلی‌های چرمی بسیار باکیفیت در این خودرو، سواری لوکس و راحتی را فراهم می‌کردند.

    adjective

    اضافی (نرخ و غیره)

    The premium amount of money for the car was out of my budget.

    مبلغ اضافی برای ماشین خارج از بودجه‌ی من بود.

    the premium cost of the vacation package

    هزینه‌ی اضافی پکیج تعطیلات

    noun

    پاداش، اضافه‌حقوق

    The company offered a premium to its top-performing employees

    این شرکت به کارکنانی که عملکرد برتر داشتند، پاداش داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد premium

    1. adjective excellent
      Synonyms:
      superior exceptional choice prime select selected
      Antonyms:
      poor inferior low-class low
    1. noun bonus, prize
      Synonyms:
      reward extra fee prize percentage value remuneration recompense perk dividend bounty appreciation boon carrot gravy plum regard stock guerdon perquisite meed spiff store
      Antonyms:
      paucity lowness

    Collocations

    premium bonds

    اوراق قرضه با جایزه

    Idioms

    at a premium

    1- به قیمت بالاتر از حد معمول 2- پر ارزش، کمیاب

    سوال‌های رایج premium

    شکل جمع premium چی میشه؟

    شکل جمع premium در زبان انگلیسی premiums است.

    ارجاع به لغت premium

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «premium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/premium

    لغات نزدیک premium

    • - premise
    • - premises
    • - premium
    • - premium bonds
    • - premix
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.