آخرین به‌روزرسانی:

Autopsy

ˈɑːtɑːpsi ˈɔːtɒpsi

گذشته‌ی ساده:

autopsied

شکل سوم:

autopsied

سوم‌شخص مفرد:

autopsies

وجه وصفی حال:

autopsying

شکل جمع:

autopsies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

کالبدشکافی، (مجازاً) تشریح مرده، تشریح نسج مرده(در مقابل biopsy )

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

An autopsy was performed to determine the cause of death.

برای تعیین علت مرگ کالبدشکافی انجام شد.

to perform an autopsy

کالبد شکافی کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد autopsy

  1. noun examination of dead body
    Synonyms:
    postmortem necropsy dissection pathological examination

سوال‌های رایج autopsy

گذشته‌ی ساده autopsy چی میشه؟

گذشته‌ی ساده autopsy در زبان انگلیسی autopsied است.

شکل سوم autopsy چی میشه؟

شکل سوم autopsy در زبان انگلیسی autopsied است.

شکل جمع autopsy چی میشه؟

شکل جمع autopsy در زبان انگلیسی autopsies است.

وجه وصفی حال autopsy چی میشه؟

وجه وصفی حال autopsy در زبان انگلیسی autopsying است.

سوم‌شخص مفرد autopsy چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد autopsy در زبان انگلیسی autopsies است.

ارجاع به لغت autopsy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «autopsy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/autopsy

لغات نزدیک autopsy

پیشنهاد بهبود معانی