فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Postmortem

postˈmɔːrtem postˈmɔːtem

معنی‌ها

noun adjective

پس از مرگ، معاینه پس از مرگ، مرده را معاینه و کالبد شکافی کردن

noun adjective

پس از واقع، پس از مرگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد postmortem

  1. adjective following death
    Synonyms:
    future later posthumous post-obit post-obituary postmundane
  1. noun analysis after death
    Synonyms:
    autopsy necropsy examination dissection post coroner’s report

ارجاع به لغت postmortem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «postmortem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/postmortem

لغات نزدیک postmortem

پیشنهاد بهبود معانی