Subdivide

ˌsʌbdəˈvaɪd ˌsʌbdəˈvaɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive adverb
به قسمت‌های جزئی تقسیم کردن، به اجزا فرعی تقسیم‌بندی کردن، بخشیزه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subdivide

  1. verb To separate into branches or branchlike parts
    Synonyms: divide, part, bifurcate, branch, redivide, diverge, fork, partition, ramify

لغات هم‌خانواده subdivide

ارجاع به لغت subdivide

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subdivide» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/subdivide

لغات نزدیک subdivide

پیشنهاد بهبود معانی