Divisive

dəˈvaɪsɪv dəˈvaɪsɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    تفرقه‌انداز، تقسیم‌کننده
    • - A divisive force that had paralyzed the society.
    • - نیروی منافقی که اجتماع را فلج کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد divisive

  1. adjective dissenting
    Synonyms: alienating, at odds, discordant, disruptive

لغات هم‌خانواده divisive

ارجاع به لغت divisive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «divisive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/divisive

لغات نزدیک divisive

پیشنهاد بهبود معانی