با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

ماموریت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • گسیل
  • فونتیک فارسی

    ma'mooriyyat
  • اسم
    duty, commission, mission, errand, order, assignment, posting, expedition, attachment
    • - ماموریت قهرمان این بود که دنیا را از شرارت برهاند و صلح و عدالت را بازگرداند.

    • - The hero's mission was to rid the world of villainy and restore peace and justice.
    • - ماموریت سازمان غیرانتفاعی

    • - the mission of the non-profit organization
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ماموریت

ارجاع به لغت ماموریت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ماموریت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ماموریت

پیشنهاد بهبود معانی