اسب چرخان (وسیلهی بازی کودکان که در آن صندلیهایی وجود دارد و به طور افقی میچرخد)
The spinning motion of the merry-go-round ride made Sarah feel dizzy.
حرکت چرخشی اسب چرخان باعث سرگیجهی سارا شد.
The children eagerly waited in line to take a turn on the merry-go-round.
بچهها مشتاقانه در صف منتظر ماندند تا سوار اسب چرخان شوند.
چرخهای از فعالیتها (که تکراری هستند و پشتسرهم به وقوع میپیوندند و غالباً خستهکننده هستند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The never-ending cycle of household chores left her feeling trapped on a merry-go-round.
چرخهی پایانناپذیر کارهای خانه باعث شد که او احساس کند در چرخهای از فعالیتهای تکراری به دام افتاده است.
After years of working in the same job, many people feel trapped in a merry-go-round of monotony.
پس از سالها کار در یک شغل، بسیاری از مردم احساس میکنند در یک چرخهی یکنواخت گرفتار شدهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «merry-go-round» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/merry-go-round