فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fractional

ˈfrækʃnəl ˈfrækʃnəl

صفت تفضیلی:

more fractional

صفت عالی:

most fractional

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

کسری، کوچک

adjective

کسری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a fractional difference between the price of those two books

تفاوت ناچیز میان قیمت آن دو کتاب

fractional distillation

تقطیر جزبه‌جز، چکانش شکنشی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

fractional number

عدد کسری

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fractional

  1. adjective partial
    Synonyms:
    incomplete part divided fragmentary sectional piecemeal segmented dispersed parceled apportioned constituent compartmental compartmented dismembered frationary
    Antonyms:
    total entire all

ارجاع به لغت fractional

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fractional» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fractional

لغات نزدیک fractional

پیشنهاد بهبود معانی