گذشتهی ساده:
arrogatedشکل سوم:
arrogatedسومشخص مفرد:
arrogatesوجه وصفی حال:
arrogatingادعای بیجا کردن، غصب کردن، بهخود بستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They arrogated the rewards to themselves.
آنها پاداشها را برای خود برداشتند.
He arrogated personal motives to his rival.
او رقیب خود را منتسب (متهم) به داشتن اغراض شخصی کرد.
Don't arrogate rights that do not belong to you!
حقوقی را که به تو تعلق ندارد، به خود مبند (ادعا مکن)!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «arrogate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arrogate