آخرین به‌روزرسانی:

Commandeer

ˌkɑːmənˈdɪr ˌkɒmənˈdɪə

گذشته‌ی ساده:

commandeered

شکل سوم:

commandeered

سوم‌شخص مفرد:

commandeers

وجه وصفی حال:

commandeering

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

وارد به خدمت اجباری کردن، برای ارتش برداشتن، مصادره کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

They commandeered a merchant's villa and turned it into a military hospital.

آن‌ها ویلای یک تاجر را مصادره و تبدیل به بیمارستان نظامی کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commandeer

  1. verb seize, take over
    Synonyms:
    take grab seize assume appropriate annex confiscate usurp hijack requisition snatch take over activate enslave draft conscript preempt expropriate arrogate accroach sequester sequestrate liberate moonlight

سوال‌های رایج commandeer

گذشته‌ی ساده commandeer چی میشه؟

گذشته‌ی ساده commandeer در زبان انگلیسی commandeered است.

شکل سوم commandeer چی میشه؟

شکل سوم commandeer در زبان انگلیسی commandeered است.

وجه وصفی حال commandeer چی میشه؟

وجه وصفی حال commandeer در زبان انگلیسی commandeering است.

سوم‌شخص مفرد commandeer چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد commandeer در زبان انگلیسی commandeers است.

ارجاع به لغت commandeer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commandeer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commandeer

لغات نزدیک commandeer

پیشنهاد بهبود معانی