گذشتهی ساده:
commandeeredشکل سوم:
commandeeredسومشخص مفرد:
commandeersوجه وصفی حال:
commandeeringوارد به خدمت اجباری کردن، برای ارتش برداشتن، مصادره کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They commandeered a merchant's villa and turned it into a military hospital.
آنها ویلای یک تاجر را مصادره و تبدیل به بیمارستان نظامی کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «commandeer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commandeer