گذشتهی ساده:
confiscatedشکل سوم:
confiscatedسومشخص مفرد:
confiscatesوجه وصفی حال:
confiscatingضبط کردن، توقیف کردن، مصادره کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was executed and his belongings were confiscated.
او اعدام و اموالش مصادره شد.
The police confiscated the reporters' cameras.
پاسبانان دوربینهای خبرنگاران را توقیف کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «confiscate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confiscate