گذشتهی ساده:
moonlightedشکل سوم:
moonlightedسومشخص مفرد:
moonlightsوجه وصفی حال:
moonlightingشکل جمع:
moonlights(نوری که از کرهی ماه بر زمین میتابد) نور ماه، مهتاب
We used to read newspapers by the moonlight.
عادت داشتیم زیر مهتاب روزنامه بخوانیم.
I sat in the moonlight.
زیر نور ماه نشستم.
The water looked silver in the moonlight.
آب، زیر مهتاب نقرهای به نظر میرسید.
Christine Baranski does throw skinny-dipping parties in the moonlight for her friends.
کریستین پارتیهای شنای لختی را زیر نور ماه برای دوستانش برگزار میکند.
(معمولاً بهطور مخفیانه و اغلب بهطور شبانه علاوه بر شغل اصلی و معمولی — بهویژه بدون اطلاع کارفرمای اصلی) داشتن شغل دوم بهطور مخفیانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The law student is moonlighting as a taxi driver.
این دانشجوی حقوق شغل دوم دارد و بهطور مخفیانه بهعنوانِ رانندهی تاکسی کار میکند.
She is a secretary who moonlights as a waitress on weekends.
او منشیای است که آخر هفتهها بهعنوان پیشخدمت کار میکند.
a police officer who moonlights as a truck driver
افسر پلیسی که پس از اتمام ساعات کاری به کامیونرانی مشغول است
Sarton has been moonlighting for five years.
سارتون پنج سال است که شغل دوم دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «moonlight» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moonlight