گذشتهی ساده:
perturbedشکل سوم:
perturbedسومشخص مفرد:
perturbsوجه وصفی حال:
perturbingآشفتن، ناراحت کردن، مزاحم شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
That news greatly perturbed me.
آن خبر مرا سخت پریشان کرد.
They are perturbing social order with their lies and negative propaganda.
با دروغها و تبلیغات منفی خود نظم اجتماعی را به هم میزنند.
hydrogen atoms which are perturbed by a passing ion
اتمهای هیدروژن که توسط یک یون گذرنده که از مسیر اصلی خود منحرف شدهاند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «perturb» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/perturb